۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه


نمی دونم به چه دلیل
ولی نمی تونی 2 شخصیتی باشی
نمی تونی راحت باشی ،وقتی تو دانشکده داری نقش کسی رو بازی می کنی که نیستی
تو می خوای همونی باشی که هستی
مثل لحظات مبارزه گاهی
باید بهشون تن بدی
باید مثل یه جنگجو جلوش وایسی بجنگی
می دونم دلت پر از آشوبه
می دونم یقه زندگیت رو محکم گرفته
این حقیقت یه دایره ی تو در تو
نذار تو رو از دنیا جدا کنه در حالی این دایره برمیگرده به تو
می دونم عاشق قیام و شورشی
ولی الان برای تو وقتش نیست
فقط نترس