۱۳۸۸ اسفند ۴, سه‌شنبه



باید کسی...

تنهايي رو تحمل مي­كنم اما
تنها بودن رو هرگز.
پير شدن قشنگ نيست
وقتي خيره به ديوارايي

با جستجوي يك چشم آشنا
با تيك تاك ساعتها...

نمي ترسم، من با اين خوشي ها سر مي­كنم، اما
بايد كسي باشه كه بگه:
صبحت بخير، عصرت خوش.
بايد باشه، صداي تلفني حتي گاه گاه
كه تو گوشام بپيچه

وگرنه
سخت نيست، اصلاً سخت نيست، يك چاي تازه دم رو تو استكان هم زدن
و تنها سر كشيدن.

اما بعضي وقتا
بايد صدايي باشه كه ازت بپرسه:
"براي چاي چند تا قند مي­خواي"

جان يوجل
ترجمه: عطا محامد